عزیز دل مامان و بابا فاطمهعزیز دل مامان و بابا فاطمه، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 9 روز سن داره

بوی بهشت من : فاطمه

بهترین روز زندگی من و بابامیثم

1391/4/10 17:57
نویسنده : مامان
264 بازدید
اشتراک گذاری

دختر گلم میخوام برات از روزی بگم که رسما مامان شدم و تو عزیز دلم پا به این دنیا گذاشتیقلب

 فاطمه جونم از اونجایی که از زایمان طبیعی می ترسیدم منو بابامیثم تصمیم گرفتیم که من سزارین بشم . چون تاریخ رفتن به بیمارستان از قبل مشخص بود فقط باید دعا می کردم که تو زودتر از موعد مقرر دنیا نیای .لبخند

روز سه شنبه 6 /4/ 1391ساعت 7 صبح مادر جونی منو از زیر قران رد کرد و به اتفاق بابامیثم 3 تایی به سمت بیمارستان ولی عصر روانه شدیم . من خیلی استرس داشتم ولی در عین حال کلی خوشحال بودم چون انتظار 38 هفته ای من و بابا داشت تموم می شد و تو به دنیا می اومدی . عزیز دلم تولدت 6 شعبان بود و تو روزای جشن و عید قدم به این دنیا گذاشتی .

تصاوير زيباسازی ، كد موسيقی ، قالب وبلاگ ، خدمات وبلاگ نويسان ، تصاوير ياهو ، پيچك دات نت www.pichak.netتصاوير زيباسازی ، كد موسيقی ، قالب وبلاگ ، خدمات وبلاگ نويسان ، تصاوير ياهو ، پيچك دات نت www.pichak.netتصاوير زيباسازی ، كد موسيقی ، قالب وبلاگ ، خدمات وبلاگ نويسان ، تصاوير ياهو ، پيچك دات نت www.pichak.netتصاوير زيباسازی ، كد موسيقی ، قالب وبلاگ ، خدمات وبلاگ نويسان ، تصاوير ياهو ، پيچك دات نت www.pichak.netتصاوير زيباسازی ، كد موسيقی ، قالب وبلاگ ، خدمات وبلاگ نويسان ، تصاوير ياهو ، پيچك دات نت www.pichak.net

کارهای مقدماتی انجام شد . من لباس بیمارستان پوشیدم و دوباره صدای قلبتو شنیدم که برام قشنگ ترین موسیقی بود بعدش خانم فیلمبردار ازم اسمتو پرسید و یه سری سوالای دیگه و وارد اتاق عمل شدم . فاطمه ی نازم توام مثل همیشه مشغول شیطونی بودی انگاری دوست داشتی زودتر از اون دنیای تاریک و تنگ بیرون بیای .ساعت 12:12 صدای گریه ات پیچید توی گوشم چه قدر لحظه ی قشنگی بود و غیر قابل توصیف ... و من دیگه راستی راستی مامان شدم . همون جا تورو نشونم دادند به چشمم شبیه بابا میثم بودی داشتی با چشمای قشنگت دنیا رو نگاه می کردی . لحظه ی دنیا اومدنت تو فیلم بیمارستانت هست وقتی بزرگ شدی بهت نشون می دم عزیز دلم . کم کم اتر بی حسی داشت از بین می رفت و درد من شروع شده بود . از طرفی دلم می خواست زودتر تو رو تو بغلم بگیرم بالاخره انتظار داشت تموم می شد .منو ار اتاق ریکاوری منتقل کردن به بخش . من از مادر جون همش سراغ تورو می گرفتم وقتی گفت سالمی خیالم راحت شد . حدودا نیم ساعت بعد با چرخ مخصوص اوردنت تو اتاق و مادر جون تورو داد بغل من ... خیلی سفید و خوشگل و اروم وناز بودی .

خدای مهربونم ازت ممنونم که به من منت گذاشتی و اجازه دادی مادر بشم . خدایا کمکم کن تا بتونم گلی تربیت کنم که ازش راضی باشی .

گلی از گل های بهشت ...تصاوير زيباسازی ، كد موسيقی ، قالب وبلاگ ، خدمات وبلاگ نويسان ، تصاوير ياهو ، پيچك دات نت www.pichak.net

 

تصاوير زيباسازی ، كد موسيقی ، قالب وبلاگ ، خدمات وبلاگ نويسان ، تصاوير ياهو ، پيچك دات نت www.pichak.netفاطمه ی عزیز ما در تاریخ 6/4/1391 در بیمارستان ولی عصرتصاوير زيباسازی ، كد موسيقی ، قالب وبلاگ ، خدمات وبلاگ نويسان ، تصاوير ياهو ، پيچك دات نت www.pichak.net

ساعت 12:12 توسط خانم دکتر فاطمه سالم با قد 50 سانتی متر

و وزن 3000گرم به دنیا اومد .

قدمت مبارک دختر نازمتصاوير زيباسازی ، كد موسيقی ، قالب وبلاگ ، خدمات وبلاگ نويسان ، تصاوير ياهو ، پيچك دات نت www.pichak.net

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)