سری دهم عکسای نفسمون !
اولین عکس از جوجوی مادربزرگ من و شما که با تعجب بش نگاه می کردی البته این اولش بود ، بعدش کلی ذوق کردی و نازیش کردی و گردنشو گرفتی و بعدش ناخنای تیزش گرفت به پات و تو ازش ترسیدی و دیگه بهش دست نزدی فیلمش خیلی با مزه شده .
اینم دو تا عکس از شما تو ماشینمونه منتظر بابا میثم بودیم که رفته بودیم واسه خونمون لامپ بخره
اینم عکس از فاطمه ، علی کوچولو پسر دایی من و امین پسر خاله من همگی افطاری خونه ی مامان بزرگ مادر جون دعوت بودیم ...
اینم فاطمه خانم عصبانی که به زور از تو حموم اومده بیرون
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی