سری سیزدهم عکسای دخملی
فاطمه جونم حدودا دو هفته پیش شب سه شنبه ، که صبحش بابا باید می رفت ماموریت ، شما ساعت 3 نیمه شب بیدار شدی و دیگه نخوابیدی و ماروهم بیدار کردی . هیچ ترفندی برای خوابوندنت کار ساز نشد . حتی بابا میثم بردت تو پارکینگ چرخوندت بازم نخوابیدی واونجا کلی آواز خوندی و سر و صدا کردی و فکر کنم همه ی همسایه ها رو بیدار کردی . دست آخر 6 صبح بردیمت پارک و از اونجا هم رفتیم خونه مادر جون . من تورو سپردم به مادر جون و خوابیدم ...
اینم چند تا از عکسای پارک
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی