حرفای جدید
فاطمه جونم یادم یه روز که طبق معمول زود پاشده بودی ، تو اتاقت داشتیم بازی می کردیم که از کوچه صدای یه خروس اومد و بعد از یکی دوبار شمام صداشو تقلید کردی و با کلی ذوق می گقتی قو قو قو بعدش می زدی زیر خنده و کلی ذوق می کردی . من تا اون روز با این خروسه مشکل داشتم (اینجا اپارتمان سازی اطراف خونمون زیاده و نگهبانا مرغ و خروس نگه می دارن ) چون مزاحم خوابمون بود ولی چون شما صداشونو دوست داری مام چیزی نگفتیم بشون دیگه .
راستی وقتی یه صدای عجیب بیاد یا یکی زنگ بزنه می گی چیه یا کیه هورااااا
وقتی اسباب بازی هاتو از بالای تختت می ندازی پایین یا هر چیز دیگه ای که از جایی بیفته و یا خودت موقع راه رفتن بخوری زمین می گی آتاد یعنی افتاد و انقدر با مزه می گی که میخوام قورتت بدم ...
و وقتی کسی بره یا کارتون مورد علاقت تموم شه(نقاشی نقاشی ، تیتراژ خردسالان پویا، تبلیغات شبکه پویا مثل مروا و...) می گی ااااابت دستاتم یه مدلی می کنی که یعنی نیست . وااااااای خدا که تو چه قدر شیرینی .
دیشبم یه کار بدی کردی که نگو ...
داشتم مسواک می زدم موبایل بابارو ورداشتی آوردی انداختی تو رو شویی ، زود برش داشتم ولی کفی شد ...
بقیه عکس ها تو ادامه ی مطلب
این عروسک چچل ، عروسک بچگی های منه که الان رسیده به شما
هیچ وقت فکرشم نمی کردم یه روز خدا یه دختر عسل و خوشگل و جیگر به من بده که با اسباب بازی های بچگیم بازی کنه ...
خیلی لذت بخشه .امیدوارم هر کسی دوست داره مامان بشه ، خدا بهش یه نی نی سالم و صالح بده
آمین