برای دخترم
سلام دختر مهربونم . دغدغه ی این روزای من واکسن یک سالو نیمگیته که 4 روز دیگه باید بزنی و یه جورایی آخرین واکسن حساب می شه و تا چندین سال راحتیم انشالله . یادمه اولین واکسنتو که می خواستیم بزنیم کلی استرس داشتم و دلشوره . آخه اون موقع من یه مامان بی تجربه بودم ولی الان نسبت به یک سال و اندی پیش خیلی تجربیاتم بیشتر شده اما بازم یه کوچولو نگرانم . الهی به حق این روز عزیز ، این مرحله هم به خوبی طی بشه ان شالله .
الان که دارم برات این پستو می زارم شما و بابا میثم رفتین بیرون و منم از فرصت استفاده کردم و می خوام از کارایی که این روزا انجام می دی و حرفایی که می زنی برات بنویسم .
این روزا خیلی شیرین زبون شدی ماشالله و خیلی برامون حرف می زنی . تلفنو برمی داری و دور خونه می گردی و یه عالمه صحبت می کنی که بیشترشو فقط خودت می فهمی
منظورتو می تونی خوب بمون بفهمونی و کلمات و جملات زیادی رو یاد گرفتی که من تا اونجایی که ذهنم یاری کنه برات می نویسم .
تا موبایل منو (مخصوصا) و البته کلا موبایل دست هرکی ببینی می گی مالالا من بــــــــــــــــــــش (مویابل به من بدش)(خیلی با مزه می گی) ، جلوی یخچال وامیستی می گی بیتا (بستنی)بــــــــــــــش ، تا بینی پای لپ تاپم میای الکی خودتو لوس می کنی و تریپ گریه (خیلی باحاله الکی گریه کردنات اخر خندست)برمی داری و با صدای خیلی خوشگل و دخترونه و لوس لوسی (با کلمات نمی شه توصیف کرد) می گی بشیــــــنم . تا پرتغال و لیمو و کلا مرکبات می بینی بر میداری و می گی پوس کن(پوست بکن) .
وقتی مهمون میاد خونمون و براش میوه میزاریم هی می ری برمی داری و از این پیش دستی تو اون پیش دستی می زاری و نتیجه اینکه یکی یه عالمه میوه داره و یکی هیچی
یاد گرفتی گاهی میگی با بابا (یعنی بروبابا !!!) .
یه شب داشتم به بابا میثم می گفتم آشغالارو میبری بیرون که دیدیم رفتی جلوی در وایستادی و می گی بابا الالو ببر و کلی حرف دیگه که مضمونش این بود که بابا اشغالارو ببر بیرون . کلی بت خندیدیم .
خوراکی یا شکلات بت بدیم که درش بسته باشه میگی باسون یعنی باز کن .
اگه لباس یا هرچیزی تو من( و بقیه) توجهتو جلب کنه میگی اووووو مامانو
هر چیزی به نظرت خوشگل بیاد می گی اوووو چه اتنده یعنی چه قشنگه .
از روی فلش کارت بات اعضای بدنو کار کردم 3-4 روز بعد هرچیو ازت بپرسم اونو نشون می دی .
راستی هرجا باشی تا بت بگم بریم بیبی انیشتین ببینیم می دوی جلوی تی وی و متکا و پتوتو میاری و با کلی ذوق و شوق می خوابی و تنها برنامه ای که 20 دقیقه می تونه تورو یه جا نگه داره همین برنامست و خیلی دوست داری .
فعلا که دیگه چیزی یادم نمیاد گرچه اگر بخوام از کارای با مزت بنویسم باید ازصبح تا شبتو پیاده سازی کنم . از بس که شیرینی
کلا هرجا که باشی فیلم و سریال مجلسی و کل کارات و حرفات شیرینه و خدارو شکر همه خیلی دوست دارن .
منو بابا میثم هم که عاشقتیم و همیشه خدارو به خاطر داشتنت شکر می کنیم .