عزیز دل مامان و بابا فاطمهعزیز دل مامان و بابا فاطمه، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 11 روز سن داره

بوی بهشت من : فاطمه

مروارید های کوچولو

1392/1/22 13:32
نویسنده : مامان
324 بازدید
اشتراک گذاری

سلام فاطمه جونم

می خوام از این به بعد اگه بشه بیشتر برات بنویسم . البته اگه شما بزاری .اخه تا میام پای لپ تاپ میای از پاهام اویزون میشی و می خای که بغلت  کنم . من فقط وقتایی که خوابی میتونم بیام برام مطلب بزارم تازه درسامم هست که این چند وقته حسابی از برنامه هام عقب افتادم . مادر جون میگه همه رو بزار کنار فقط فاطمه رو بچسب لبخند

امروز می خوام برات از دو تا اتفاق مهم بگم .

اولیش که خیلی خیلی هممونو خوشحال کرد دندون های خوشگلت بود که بالاخره از زیر لثه ات پیدا شد

. من از شش ماهگی منتظر این مروارید های کوچولو بودم ولی شما در تاریخ 10 فروردین بالاخره با دندون شدی در سن 9 ماه و4 روزگی . مبارکت باشه عزیزم . شما خیلی این چند وقت به خاطر دندونات اذیت شدی . مام خیلی غصه خوردیم . اخه پاهات شدیدا سوخت و ما مجبور شدیم بازت بزاریم تا خوب بشی چون هر چی پماد بت می زدیم خوب نمیشدی . کلافه بودی تب داشتی ولی خدارو شکر به خیر گذشت .

انار دونه دونه 

دختری دارم دردونه

قشنگ و مهربونه 

سه چهار روزه دخترم

گرفتار دندونه 

تو دهن خوشگلش

یه گل زده جوونه  

  گل نگو مرواریده

مثل طلای سفیده

 

شعر از وبلاگ بهار کوچولو

http://ghasedakmaman.niniweblog.com/

تصاوير زيباسازی ، كد موسيقی ، قالب وبلاگ ، خدمات وبلاگ نويسان ، تصاوير ياهو ، پيچك دات نت www.pichak.net

اما دومین اتفاق اینکه بالاخره جوجو پر یاد گرفتی 6 ام عید بود که دیگه خودت تا می گم جوجو پر این کارو انجام میدی .جدیدا هم خودت می گی گیگو و جوجو پر می کنی . فدای دستات بشم که تا پشت کلت میاری عزییییییییییییییییز دلم .

چند  وفته بلد شدی بای بای هم می کنی .

وقتی یه کار جدید یاد میگیری منو بابا از خوشحالی بال در میاریم .

قربونت برم عزیز مامان

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)