عزیز دل مامان و بابا فاطمهعزیز دل مامان و بابا فاطمه، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 11 روز سن داره

بوی بهشت من : فاطمه

سال تحویل با فاطمه ی عزیز

1392/1/26 17:06
نویسنده : مامان
254 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزیز دلم . امروز می خوام برات از خاطرات عید بگم .  تصاوير زيباسازی|www.RoozGozar.com|تصاویر زیباسازی

امسال اولین سالی بود که شما تو موقع تحویل سال پیش ما بودی .  تصاوير زيباسازی|www.RoozGozar.com|تصاویر زیباسازی

پارسال این موقع تو دل مامان بودی . سال قبلش هم که اصلا نبودی  تصاوير زيباسازی|www.RoozGozar.com|تصاویر زیباسازی . سال تحویل رفتیم خونه ی مادر جون اینا . اولین عیدی رو از دست پدر جون گرفتی و البته بالاترین مبلغ عیدی رو . پدر جون به شما 50000تومن داد و به من 50000 و به بابا 50000 و منو بابا عیدیمونو دادیم به شما .خوش به حالت .

دایی فرزاد دانشجو هم 20000بهت عیدی داد . بقیه ی عیدی هارو تو یه مطلب دیگه برات می نویسم .

بعدش رفتیم خونه ی مامانجون من .عسل مامان شما از طرف خانواده ی مادری اولین و فعلا تنها نوه هستی و یکه تازی می کنی . اولیین نتیجه هم هستی . نتیجه ی مامانجون معصومه و باباجون علی اکبر .بعدش رفتیم خونه ی پدربزرگ مادر جون که در حال حاضر بزرگ فامیل هستش و کلی نوه نتیجه داره ماشالله و شما اولیییییییییین نبیره ی حاج حسن اقا هستی .

از اونجا هم رفتیم خونه ی مامانی و بابایی . خونه ی پدری بابا میثم . عموحمزه و عمه منصوره رو هم دیدیم . فاطمه جونم همه ی فامیل خداروشکر تو روخیلی خیلی دوست دارند . هر جا بریم سر بغل کردنت دعواست . خصوصا حدیثه جون و زهرا جون که تورو خیلی دوست دارند .

اولین روز عید روز پر کاری بود و همش تو راه بودیم . تصاوير زيباسازی|www.RoozGozar.com|تصاویر زیباسازیچون از خونه ی بابایی اینا همگی رفتیم خونه بزرگ فامیل بابا میثم اینا یعنی عمو قربان .

شما حسابی خسته شده بودی واسه همینم طبق معمول ما ازهمه زود تر برگشتیم خونه .

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)