فاطمه جونم عید کجاها رفت ؟
سلام عزیز دلم
می خوام برات از مسافرت های کوچیکی که تو عید داشتیم بگم .
روز دوم عید به اتفاق بابا میثم و دایی فرزاد و مادر جون رفتیم ده . همه اومده بودن . سر خاک بابا جون منم رفتیم . ناهار خوردیم و برگشتیم .
روز سوم و چهارم عید رفتیم تهران عید دیدنی فامیلای بابا میثم . یازده جا عید دیدنی کردیم تازه خیلی هارو هم نرفتیم . و شما مجموعا80000عیدی گرفتی .اونجا سوختگی پاهات شدید تر شد از بس که بغل به بغل شدی . همون جا بردیمت درمانگاه شبانه روزی دکتر گفت که دیگه با پماد و کرم سوختگی خوب نمی شی و فقط باید بازت بزاریم . منو بابا میثم خیلی غصه خوردیم .
الحمدالله بعد از چند روز با کمک مادر جون و باز گذاشتن شما وروجک شیطون که خیلی سخت بود خوب شدی.
شما در کل دختر خوبی بودی و خوش گذشت .
روز هشتم عید هم به اتفاق بابایی مامانی عموجواد و عمه منصوره رفتیم تفرش خیلی خوش گذشت .
سیزده به در هم رفتیم باغ باباجون خدا بیامرز من . عمو ها و عمه های منم بودن و خیلی خوش گذشت .
عید امسال با وجود فاطمه ی عزیزمون بهترین عید ما بود