گردش با دخترم !
سلام به دوستای وبلاگی و دختر عزیزم . حدودا دو ماه پیش ، برای اولین بار وقتی می حاستم برم بیرون شمارم با خودم بردم . تا قبل از اون ، پیش مادر جون می موندی و کلی اذیتش می کردی و بهونه ی منو می گرفتی . همکاریت عالی بوووود و خیلی به هر دومون خوش گدشت و از اون روز به بعد تا جایی که برام مقدور باشه تو رو هم با خودم می برم بیرون و سوار اوتوبوس میشیم و شعر می خونیم و می ریم خرید و از بودن در کنار هم لذت می بریم چند تا ازعکسای گردش ما . خدایا شکرت به خاااااطر همه چی ... با هم رفتیم کیک و ابمیوه خوردیم برات به انتخاب خودت یه کیف خریدم و خیلی دوسش داشتی و تا مدت ها همش همرات بود. حتی موق...