عزیز دل مامان و بابا فاطمهعزیز دل مامان و بابا فاطمه، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 11 روز سن داره

بوی بهشت من : فاطمه

فاطمه جونم دوباره سرما خورده

دختر گلم دو شب پیش شما اصلا خوب نخوابیدی و همش اب دهنتو سخت قورت می دادی و خیلی بی قراری کردی . دیروز بردیمت دکتر گفت که سرما خوردی و یک سری دارو داد که شما طبق معمول واسه خوردنشون کلی مارو اذیت میکنی . انشالله زودتر خوب شی گلم . ...
14 ارديبهشت 1392

ولادت حضرت فاطمه مبارک باد

میلاد فرخنده و با سعادت اسوه تمام عیار مکارم و قله رفیع فضائل صدیقه کبری ، حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) هفته ی بزرگداشت مقام زن و روز مادر مبارکباد ...
11 ارديبهشت 1392

فاطمه می گه تاب تاب هوراااا

سلام عزیز دلم شما امروز در سن ده ماهو دو روزگی تونستی بگی تاب تاب کلا تاب بازی رو خیلی دوست داری عزیز دلم . خیلی دوست دارم برات بیشتر بنویسم ولی نمیزاری همش دوست داری من با تو بازی کنم . تا میرم سراغ لپ تاپ میای غر میزنی و گریه می کنی . پس تا بعد بای بای ...
9 ارديبهشت 1392

سفر یک روزه

سلام عزیز دلم . بابا این هفته پنچ شنبه و جمعه صبح تا شب کلاس داشت . واسه همینم منو تو و مادرجون اینا رفتیم روستا . مادربزرگ من ، شمارو خیلی دوست داره ، یعنی همه شمارو خیلی دوست دارند خداروشکر . اونجا به شما خوش گذشت فقط هوا یه کم سرد بود و چون لباس زیاد پوشیده بودی یه کم کلافه شدی . راستی سرخاک بابا جون من ، هم رفتیم . خیلی دلم می خواست بابا جونم زنده بود و تو رو میدید . شما حدودا 4 ماهت بود که بابا جون من ، از دنیا رفت . اینم چند تا از عکسای شما در باغ بابا جون افتاب چشمای خوشگلتو اذیت می کرد بقیه در ادامه ی مطلب در حال کندن چمن ها فاطمه سر خاک باباجون فاتحه می خونه ...
8 ارديبهشت 1392

فاطمه جونم با تلفن حرف میزنه

سلام نفس مامان . قربونت برم شما در سن ده ماهگی با تلفن صحبت می کنی و میگی لوووو یا الو و یه عالمه حرفای دیگه که ما نمی فهمیم . راستی از چند روز پیش من باهات توپ بازی می کنم و خیلی دوست داری و کلی ذوق می کنی و بلند بلند می خندی . از اون خنده خوشگلا که من عاشقشم . الان که دارم برات این مطالبو می نویسم اومدی دسته ی صندلی رو گرفتی و غر میزنی که من بغلت کنم . عزیز دلم یه کلمه جدید دیگه هم میگی . وقتی اب میبینی میگی ابه . فدای شیرین زبونیات بشم عزیز دلم . اینم عکسای شما هنگام صحبت کردن با تلفن ...
8 ارديبهشت 1392

فاطمه میگه گییییییز هورررااااا

سلام نفس مامان . شما امروز9 ماه و 25 روزه شدی . عزیز دلم معمولا صبح ها که از خواب پا می شی کارای جدید انجام می دی . امروز صبح خواستم بهت صبحانه بدم شما می خواستی دستتو بکنی تو ظرف . من گفتم جیز شما هم گفتی گیییز . 2 روز پیش هم یه بار گفته بودی گییز ولی من فکر کردم منظورت یه چیز دیگه بوده . یه کار دیگه هم دیروز انجام دادی که خدا کنه از سرت بیفته . فعلا که یکی دو بار بیشتر این کارو نکردی اونم  اینه که یه کوچولو دستتو می کنی تو مماغت البته بقیه کارایی که این شکلک بی ادب انجام می ده رو دیگه شما انجام نمی دیا راستی دو سه روز پیش برای اولین بار تنهایی تنهایی خودم بردمت حموم . سخت بود چون کسی نبود شمارو ازم بگیره و لباس تن...
1 ارديبهشت 1392

سری چهارم عکس های فاطمه کوچولو

فاطمه جونم شما علاقه ی خاصی به میز تی وی داری . همش میری جلوی میز وای میستی خصوصا اگر کارتون یا بچه ها رو نشون بده خیلی دوست داری . چند تا از عکسای نفس مامان فاطمه در حال ماشین بازی مامانی شما از بین میوه ها خیار و سیب خیلی دوست داری   ...
29 فروردين 1392

فاطمه خونه ی مادر جون رو جارو می کنه !!!

سلام به همه ی عزیزانی که از وبلاگ فاطمه دیدن می کنند و ممنون از نظراتتون سلام خاله مریم جون . فاطمه امروز یه کار جدید یاد گرفته . وقتی بهش می گم بابا کو دستاشو از هم باز می کنه میگه نی دیگه اینکه علاقه ی خاصی به جارو کردن با نپتون داره . واسه همینم مادر جون واسش یه نپتون کفشدوزکی خریده .و فاطمه مشغول جارو کردن خونه ی مادر جون ...
29 فروردين 1392