عکس های پاییزی !
سلام فاطمه ی یک سالو چهار و ماهو شانزده روزه ی من!!! ماشالله برای خودت خانمی شدی ها . روزای شیرین با تو بودن ، چه قدر زود می گذره . فدای تو بشم که عزیز دل منی ... یه عکس اختصاصی شمارو نمی دونم ولی من عاشق این عکسم !!! پنج شنبه ی دو هفته پیش ، صبح زود از خواب بیدار شدیم (طبق معمول) و با بابا میثم رفتیم پارک سر کوچه . البته بابا رفت اداره . هیشکی تو پارک نبود و پرنده به زور پر می زد! منم کلی ترسیدم و با خودم گفتم دیگه تو پاییز اونم این وقت صبح ، یادم باشه پارک نرم بریم ادامه ی مطلب ، بقیه عکسا اونجاست ... این کلاه به اضافه ی یک شنل و شلوار خیلی زیبا که الان تنت نیست ، سوغاتی عمو باقری دوست پد...