عزیز دل مامان و بابا فاطمهعزیز دل مامان و بابا فاطمه، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 19 روز سن داره

بوی بهشت من : فاطمه

من مستقلم !

دختر گلم یکی دو هفته ای هست که دیگه وقتی می خوایم بت غذا بدیم نمی خوری و اصرار داری که خودت اینکارو بکنی . منم با کمال میل استقبال کردم از این مرحله ی جدید بااینکه خیلی لباساتو کثیف می کنی و پیش بند هم دوست نداری ولی عیب نداره . انقدر با مزه غذا می خوری که ما کیف می کنم . دختر 14 ماهو بیست و شش روزه ی من حدودا یک ماهی هم میشه که کلمه ی نه رو یاد گرفتی و بسیاااار زیاد استفاده می کنی از این کلمه . مثلا من می گم فاطمه آب می خوای میگی نـــــــــــــه . به به می خوای نه نه نه ! و خیلی چیزای دیگه ... فاطمه جونم شما عـــــــــــاشق شکلات سنگی هستی . خیــــــــــــــلی دوست داری . البته من زیاد بهت نمی دم . وقتایی که اون قطره اهن بد مزه رو می خوری...
30 شهريور 1392

ساز دهنی !

فاطمه جونم این ساز دهنی مال بچگی های دایی فرزاده . که الان دست شماست. انقدر قشنگ توش فوت میکنی وصداش که در میاد کلی ذوق می کنی . فدات بشم عزیزم . اینم کمد دیواری خونه ی مادر جون ایناست که علاقه داری بری رو رختخواباش بشینی . بعد من هی درو بازوبسته کنم و دالی کنم و تو غش غش بخندی . فدات بشم نفسم . به دلیل نبود نور تو کمد دیواری کیفیت عکسا کمه و اینکه فلاش دوربین خورده تو چشمات ، چشمات تو عکس قرمز افتاده ...
28 شهريور 1392

کمک به مامان تو کار خونه

سلام فاطمه ی من . امروز شما 14 ماهو 22 روزته . باورم نمیشه انقدر خانم شدی بزرگ شدی . فیلمای 3-4 ماهگیتو می بینم کلی ذوق می کنم و همراه با تعجب . اخه یادم رفته بود که چه قدر نی نی بودی . باور کن ! عزیز دلم شما تو کار خونه خیلی به من کمک می کنیا . فدات بشم اگه من دستمال بگیرم دستم تو هم می خوای و شروع می کنی به گرد گیری و چه قدر قشنگ این کارو انجام می دی در نهایت دقت و با حوصله . چند روز پیش داشتم خونه رو جاروبرقی می کردم شما هی اومدی وسط کار من جارو برقی رو روشن خاموش کردی . منم خسته شدم رفتم نشستم رو مبل . شماهم اول رفتی جارو برقی رو روشن کردی ، بعدش اومدی شروع کردی به جارو کردن و کلی کیف کردی منو بابا میثم هم کلی تشویقت کردیم . اینم عکس...
27 شهريور 1392

این روزهای ما !

 دختر گلم این روزا ،خیلی حالت خوب نبود . سرما خوردگی باعث شده بود که بینیت حسابی کیپ بشه و نتونی شیر بخوری و همین باعث عصبانیت و لجبازی و بی خوابیت شده بود قربونت برم . مثل همین دیشب که از ساعت 3 نیمه شب نخوابیدی و هر سه تایمون خیلی اذیت شدیم . اما باید بهت بگم ازت خیلی ممنونم که با مامان همکاری کردی و این سری داروهاتو خوب خوردی که باعث تعجب من و همگان شده بود این قضیه !!! که من این اتفاق رو فقط و فقط لطف خدای مهربون می دونم و ازش ممنونم ... انشالله هرچه زودتر خوب بشی نفسم . به زودی عکسای جدیدتو برات میگذارم ...
21 شهريور 1392

دخملم سرماخورده !!!

سلام دختر قشنگم . دیروز یه کم ابریزش بینی داشتی که امیدوار بودم حساسیت فصلی باشه ولی شبش خیلی بی تابی کردی آب دهنتو به سختی قورت می دادی و نمی تونستی بخوابی الهی بمیرم برات و بیچاره ما که تا صبح نخوابیدیم . صبح رفتیم دکتر دو تا آمپول واست نوشت با سه تا شربت . دوتا پات رو آمپول زدن . من از غصه نیومدم تو اتاق برای یکی از آمپولات ، وقتی صدای گریت اومد از تو اتاق جیگرم کباب شد برات عزیز دلم . با اینکه من کلی از آمپول می ترسم ولی حاضرم 50 تا آمپول می زدم ولی تو نمی زدی عزیزم . حالا مصیبت اصلی با تو شروع شده ... داروهاتو به هیچ عنوان نمی خوری و خیلی اذیت می کنی و از ترس دارو حتی غذا هم به زور می خوری و فقط مم مم می خوری... خیلی ناراحتم از دارو...
16 شهريور 1392

دختر قشنگم روزت مبارک !

میلاد نور دیده رضا، کعبه دل‏ها، حضرت معصومه علیهاالسلام خجسته باد ! عزیزم امروز روز توست ، امیدوارم از لحظه لحظه زندگیت لذت ببری و به تمام خواسته های زندگیت برسی .با آرزوی بهترین و برترین ها برای فرشته زندگیم دخترم روزت مبارک ! و اما منو بابا میثم یه هدیه ی ناقابل برات خریدیم که اینجا عکسشو برات می زارم . ...
15 شهريور 1392

سالگرد ازدواج منوبابا میثم

با تو بودن برايم بهترين لحظات زندگي است ومن وجود پر مهر و سرشار از عشق تو را در كاشانه قلبم به وضوح ميبينم ومي دانم با تو ميشود به خدا رسيد  سالگرد ازدواجمون مبارک بر هر سه مون ...
10 شهريور 1392

حرفای جدید

فاطمه جونم یادم یه روز که طبق معمول زود پاشده بودی ، تو اتاقت داشتیم بازی می کردیم که از کوچه صدای یه خروس اومد و بعد از یکی دوبار شمام صداشو تقلید کردی و با کلی ذوق می گقتی قو قو قو بعدش می زدی زیر خنده و کلی ذوق می کردی . من تا اون روز با این خروسه مشکل داشتم (اینجا اپارتمان سازی اطراف خونمون زیاده و نگهبانا مرغ و خروس نگه می دارن ) چون مزاحم خوابمون بود ولی چون شما صداشونو دوست داری مام چیزی نگفتیم بشون دیگه . راستی وقتی یه صدای عجیب بیاد یا یکی زنگ بزنه می گی چیه یا کیه هورااااا وقتی اسباب بازی هاتو از بالای تختت می ندازی پایین یا هر چیز دیگه ای که از جایی بیفته و یا خودت موقع راه رفتن بخوری زمین می گی آتاد یعنی افتاد و انقدر با ...
10 شهريور 1392

مروارید های کوچولوی من !

فاطمه ی 14 ماهو شش روزه ی من ، می خوام برات از مزواریدای خوشگلی بگم که مهمون دهان خوشگلت شدن و تو به وسیله این مرواریدای خوشگل چه خرابکاری هایی که نمی کنی ... از گاز زدن تیوپ کرم و خمیر دندان گرفته تا باز کردن هر چیزی که با دست نمی تونی مثل در سس و گاهی گاز گرفتن منو بابایی البته مورد آخر یکی دو بار بیشتر اتفاق نیفتاده اونم برای به دست آوردن تجربیات جدید بوده احتمالا شما در حال حاضر 7تا دندون داری که هشتمیشم داره در میاد . 4تا بالا 3 تا پایین که همشون دندون های جلویی هستن و غذارو با این دندونات خیلی با مزه می جوی . ...
10 شهريور 1392